تعداد نشریات | 38 |
تعداد شمارهها | 1,258 |
تعداد مقالات | 9,115 |
تعداد مشاهده مقاله | 8,327,455 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,041,103 |
تحلیلی بر تعینات سیاسی- اجتماعی انسان شناسی در تاریخ فلسفه اسلامی | ||
مطالعات میانرشتهای تمدنی انقلاب اسلامی | ||
مقاله 5، دوره 3، شماره 10، آذر 1403، صفحه 127-151 اصل مقاله (487.12 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسندگان | ||
محمدهادی محمدی1؛ محمدصادق حاجی پور کریمی* 2؛ محسن سعیدی ابواسحاقی3 | ||
1دانشجوی دکتری، فلسفه، دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، تهران، ایران | ||
2دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی، پژوهشگر، دانشگاه امام حسین(ع)، تهران، ایران | ||
3دکتری تخصصی فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران | ||
تاریخ دریافت: 01 اردیبهشت 1403، تاریخ بازنگری: 26 شهریور 1403، تاریخ پذیرش: 25 آذر 1403 | ||
چکیده | ||
رجوع به تاریخ اندیشه نشان میدهد که همواره مفهوم خدا، انسان و طبیعت سه مفهوم محوری بوده و تقریباً تمامی مکاتب فلسفی، موضعی مشخص راجعبه این سه موضوع و ارتباط آنها با یکدیگر داشتهاند. چنانکه کانت در نقد عقل محض خود وقتی میخواهد به نقادی متافیزیکهای سنتی گذشته بپردازد، دقیقاً به همین سه موضوع بهعنوان سه ایده اساسی متافیزیک بهطورکلی اشاره کرده و آنها را مورد نقادی قرار میدهد. در این میان اما انسانشناسی همواره نسبت به دو مورد دیگر از نوعی تقدم برخوردار بوده است؛ چرا که مسئله انسان، خدا و طبیعت و نسبت آنها با هم، در ابتدا برای انسان مطرح میشده به نحوی که انسان ابتدا توجهی به خودش میکرده و با توجه به فهمی که از خویش داشته، به دو حوزه دیگر التفات پیدا میکرده است. در دوره جدید، انسان موقعیت ممتازی نسبت به سایر موجودات یافته و در قامت سوژه و دائر مدار عالم ظهور یافته است و این موقعیت جدید منجر به شکلگیری جهان سیاسی- اجتماعی مدرن شدهاست. اما انسانشناسی در جهان سنت و بهویژه سنت فلسفه اسلامی معنا و جایگاهی کاملاً متفاوت داشته و در طول تاریخ فلسفه اسلامی، تحولات مفهومی ژرفی را پشتسر گذاشته است. این پژوهش درصدد است با استفاده از دادههای کتابخانهای و به روش تحلیلی-توصیفی، ضمن بررسی این تحولات مفهومیِ انسانشناسی در تاریخ فلسفه اسلامی، بهویژه به تعینات سیاسی-اجتماعی این انسانشناسیهای گوناگون بپردازد. در این پژوهش نشان داده میشود که انسانشناسی که در ابتدا در فلسفه فارابی کاملاً متأثر از اندیشهی یونانی براساس تبعیت از مدینه (یا حیات اجتماعی در اندیشه فارابی) تعریف میشد، در اثر تحولات فلسفه اسلامی و بهویژه تحت تأثیر اندیشه عرفانی، معنایی کاملاً متفاوت در قالب انسان به مثابه محور قوس صعود و نزول و عالم اکبر به خود میگیرد و در نهایت در فلسفه ملاصدرا صورت پخت و فعلیت یافته خود را مییابد، که در آن با توجه به جایگاه عرفانی انسان و نحوهی تجرد منحصربه فرد آن، در حوزه اندیشه سیاسی اجتماعی این حکم متعین میشود که باید همانگونه که عالم ظاهر در انقیاد و تبعیت از عالم باطن است، اندیشه سیاسی-اجتماعی نیز به مثابه امر جزئی که با تغییر شرایط و اقتضائات تاریخی کاملاً دگرگون میشود، باید در ذیل شریعت نبوی به مثابه امر کلی تعریف و اندراج گردد. | ||
کلیدواژهها | ||
انسان کامل؛ نبوت؛ اجتماع؛ ملاصدرا | ||
عنوان مقاله [English] | ||
An analysis of political-social determinations of anthropology in the history of Islamic philosophy | ||
نویسندگان [English] | ||
Mohammad Hadi Mohammadi1؛ Mohammad Sadegh Hajipour Karimi2؛ Mohsen Saeedi3 | ||
1PhD student, Philosophy, Allameh Tabatabaei University, Tehran, Iran | ||
2PhD student in Islamic Philosophy, researcher, Imam Hussein University, Tehran, Iran | ||
3PhD in Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Faculty of Literature and Humanities, Yasuj University, Yasuj, Iran | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 63 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 88 |