تعداد نشریات | 39 |
تعداد شمارهها | 1,115 |
تعداد مقالات | 8,109 |
تعداد مشاهده مقاله | 5,999,857 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,265,231 |
تبیین اندیشههای روانشناختی فلسفی ملاصدرا و کاربست دلالت های تربیتی آن در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فصلنامه پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 3، دوره 31، شماره 60، مهر 1402، صفحه 69-102 اصل مقاله (550 K) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مهدی رضایی* | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
علوم تربیتی, پردیس شهید چمران, دانشگاه فرهنگیان, تهران, ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تاریخ دریافت: 20 تیر 1401، تاریخ بازنگری: 13 اسفند 1401، تاریخ پذیرش: 24 مهر 1402 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تربیت نفس و روان در پژوهشهای فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی به ویژه با رویکرد کاربست آن در تربیت رسمی و عمومی از باارزشترین موضوعاتی است که کانون آگاهی برخی از پژوهشگران این گستره از علوم انسانی قرارگرفته است؛ پژوهش حاضر در جستجوی تبیین اندیشههای روانشناختی فلسفی ملاصدرا و استنباط دلالت های آن در نظام تربیت رسمی و عمومی است. این پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش استنتاجی ضرورت بالقیاس الی الغیر بهره برده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارند که حکمت صدرایی میتواند پاسخ گوی پرسشهای بنیادین در حوزه نفس شناسی و تربیت آن در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی باشد. انسان در این مکتب، متصل به مبدأ و مقصد الهی است که وجودش مرکب از جسم و روح است. همچنین خجستگی او در دو جهان به سعادت عقلانی در بستر رشد تعقل خلاصه میگردد. با توجه به هدف اصلی سند تحول بنیادین در نظام تربیت رسمی و عمومی یعنی تحقق حیات طیبه در تربیت و معنایابی حیات طیبه به حیات معقول و تربیت عقلانی در حکمت متعالیه می توان با برنامه ریزی این ساحت تربیتی در دوره های مختلف تحصیلی به این هدف سند تحول دست یافت. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تربیت رسمی و عمومی؛ سند تحول بنیادین؛ روان شناسی فلسفی؛ نفس و روان؛ ملاصدرا | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تبیین اندیشههای روانشناختی فلسفی ملاصدرا و کاربست دلالت های تربیتی آن در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی مهدی رضایی [2]
چکیده تربیت نفس و روان در پژوهش های فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی به ویژه با رویکرد کاربست آن در تربیت رسمی و عمومی از باارزش ترین موضوعاتی است که کانون آگاهی برخی از پژوهشگران این گستره از علوم انسانی قرارگرفته است؛ پژوهش حاضر در جستجوی تبیین اندیشههای روانشناختی فلسفی ملاصدرا و استنباط دلالت های آن در نظام تربیت رسمی و عمومی است. این پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش استنتاجی ضرورت بالقیاس الی الغیر بهره برده است. نتایج پژوهش حکایت از آن دارند که حکمت صدرایی میتواند پاسخ گوی پرسشهای بنیادین در حوزه نفس شناسی و تربیت آن در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی باشد. انسان در این مکتب، متصل به مبدأ و مقصد الهی است که وجودش مرکب از جسم و روح است. همچنین خجستگی او در دو جهان به سعادت عقلانی در بستر رشد تعقل خلاصه میگردد. با توجه به هدف اصلی سند تحول بنیادین در نظام تربیت رسمی و عمومی یعنی تحقق حیات طیبه در تربیت و معنایابی حیات طیبه به حیات معقول و تربیت عقلانی در حکمت متعالیه می توان با برنامه ریزی این ساحت تربیتی در دوره های مختلف تحصیلی به این هدف سند تحول دست یافت. کلیدواژهها: تربیت رسمی و عمومی، سند تحول بنیادین، روان شناسی فلسفی، نفس و روان، ملاصدرا.
مقدمه تربیت، فرآیندی است آکنده از واقعیتهای پیچیده، گسترده و تأثیرگذار که اندیشه ورزی در آن از دیرباز موردتوجه صاحبنظران این حوزه بوده است؛ اما گشودگی این پیچدگی از زمینه تربیت، نیازمند فلسفه ورزی در زمین تربیت است که انگیزه اندیشمندان حوزه فلسفه تربیت را دو چندان میکند. فلسفه تربیت که به مثابه «محصول تلاش عقلانی آدمی درباره چیستی، چرایی و چگونگی تربیت با تأکید بر مبانی فلسفی مدون و با بهکارگیری شیوههای فلسفی متنوع» (مبانی نظری سند تحول بنیادین، 1390 :37) است این فرایند چالشی و پرمسئله را از زاویه دوربین فلسفی به نظاره نشسته و نقش تأثیرگذاری آن را در هدایت و سازماندهی مجموعه تدابیر و اقدامات تربیتی و ترسیم چشمانداز تربیت جامعه روشن ساخته است و افزون بر آن، تحول در نظام آموزشی و تربیتی را با نگاه فلسفی میکاود؛ زیرا تغییر و «مقوله تحول در نظام آموزشی مبحث دیرپایی است و بهزعم برخی از اربابان تعلیم و تربیت از لوازم لایتجزای نظامهای آموزشی تحول مستمر و تغییرات پیدرپی و ارتقا آن است». (طوسی، ۱۳۸۰: ۱۵) «تغییر و تحول اساسی در نظامهای آموزشی دنیا را میتوان در سالهای ۱۹۴۵ به بعد جستجو کرد. (قورچیان، ۱۳۷۸: ۱۱۲). لذا اندیشه تغییر و تحول که زمینه آموزشهای کارآمد و نظام پیشرو در آموزش را به ارمغان آورد رشد و توسعه را تجلی ساخت. اینگونه بود که کشورهایی مانند آلمان و ژاپن شتاب و توسعه خود را مدیون تحولات در نظام آموزشی خود نسبت به ساختارها، زمینهها و محتوای نظام آموزشی خویش دانستند. از این رو مطالعات صاحبنظران این حوزه همچون شریعتمداری، شکوهی، کاردان، باقری، مهر محمدی و دیگران شاهد آن است که تحول در نظام تربیت رسمی و عمومی را راهکار اساسی کسب جایگاه شایسته و بایسته ملی پنداشتهاند. البته مهمترین دلیل آن را میتوان”عدم ابتنای نظام فعلی آموزشوپرورش بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی» (مبانی نظری سند تحول بنیادین،1390: ۱۴) دانست که پس از چندین سال مطالعه و پژوهش سند ملی آموزشوپرورش در آذرماه ۱۳۹۰ به چاپ رسید. کسب جایگاه شایسته نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی در تربیت انسان متعالی و رشد یافته، مرهون ابتنای آن بر مبانی علمی و فلسفی دقیق است که موضوع تربیت انسان را با همه ابعاد و زوایای آن، واکاوی علمی می نماید. در این میان، حکمت متعالیه صدرایی با توجه به غنای علمی خود در پاسخ به پرسشهای بنیادین روانشناختی و تربیتی عصر حاضر و قابلیت مبنا قرار گرفتن آن در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی میتواندبسترساز استنتاج دلالتهای تربیتی بر پایه تربیت نفس و روان باشد؛ زیرا دانش تعلیم و تربیت دانشی است که از مبانی مختلف فلسفی و علمی در فرایند تربیت بهره میبرد. یکی از علوم بنیادین و مبنا ساز این رشته علمی، دانش روانشناسی تجربی یا علمی است. روانشناسی تجربی، که خود، محصول حاکمیت روششناسی تجربی بر علوم طبیعی است که پس از دوران رنسانس در غرب و تحولات آن، بر حوزههای دانش سایه افکنده است. این دانش جدید با ورود به بحث و تحقیق درباره مسائلی چون چیستی و هستی نفس، تنها به بررسی و مطالعه علمی رفتار بهعنوان موضوعی قابلمشاهده و اندازهگیری و یا حداکثر فرایندهای ذهنی میپردازد. (بهشتی، ۱۳۸۹: 177 و ۱۷۸ و اتکینسون و همکاران، ۱۳۸۵: ۴۲) که از کاوش در ماهیت نفس به معنای حقیقی خود بازمانده است؛ علاوه بر آن، هماره روانشناسان را در تشخیص، توصیه و داوریهای روانشناختی دچار اشتباه کرده است. وجود نقص در ابزار شناخت حس و تجربه و دور شدن از حقیقت نفس انسانی، بر نارساییهای این دانش میافزاید. در این میان، دانش تعلیم و تربیت نیازمند مبانی روانشناختیای است که دانش فلسفه در بخش علمالنفس فلسفی میتواند تأمینکننده آن باشد؛ چون با بهکارگیری روش تعقلی- نظری و ژرفاندیشی در آرای اندیشمندان و فیلسوفان مسلمانهمچون ملاصدرا، وارد قلمرو جدیدی از دانش شده است که تدوین اندیشههای صدرایی در این حوزه میتواند گامی در مسیر ساخت و پردازش نظریهای نوین در رشته فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی باشد. (بهشتی، ۱۳۸۹: ۱۷۷ و ۱۷۸) روان شناسی فلسفی:از آنجایی که واژه علم النفس فلسفی یا بهتر بگوییم روان شناسی فلسقی، یکی از مهمترین متغییر های تاثیر گذار در فرایند کسب نتایج پژوهش به شمار می رود ضروری به نظر می رسد تا بحثی هر چند کوتاه در این زمینه داشه باشیم. به این منظور ابتدا به واژه شناسی نفس و روح و روان و تفاوت آنها با یکدیگر پرداخته می شود و در ادامه علم النفس و علم النقس فلسفی مورد بررسی قرار می گیرد. نفس، روان و روح: نفس در زبان فارسی به جان، روح، روان، قوهای است که بدان جسم زنده، زنده است. خود هر کسی، خود هرچیزی، حیقت شی و هستی و عین هر چیز.” (دهخدا، 1372، ج13:2008) و روان به جان. گویند مراد از روان، نفس ناطقه است و از جان روح حیوانی.” (همان، ج7:10825) تعبیر می شود. از این روان شناس به کسی اطلاق می گردد که عالم به احوال و اطوار مختلف روح انسان است همچنین دانش روانشناسی را آموخته باشد.همچنین روانشناسی عبارتست از تحقیق و مطالعه در حیات نفسانی و اعمال و رفتار انسان در احوال و اوضاع مختلف آن.”در ادبیات انگلیسی از واژه نفس به”Soul”، روان”Psycho”، روح”Sprit” و ذهن”Mind” تعبیر شده است. (همان، ص10829) بنابراین این گونه میتوان نتیجه گرفت که نفس در لغت به معنای روان، روح و نفس ناطقه میآید. و اما در اصطلاح حکما نفس جوهری است که ذاتاً مستقل است و در فصل نیازی به ماده دارد و متعلق به اجساد و اجسام است و بالاخره جوهری است مستقل قائم به ذات خود که تعلق تدبیری به بدن دارد و یا جوهری است مستقل و غیر ثابت و در تصرف و تدبیر نیاز به جوهر روحانی دیگر دارد که روحانیت وی از نفس کمتر باشد و آن واسطه روح حیوانی است که آن هم واسطه دارد که قلب است.” (صدرالدین شیرازی، 1981ق، ج4، ص55 و شرح حکمه الاشراق، ص382) علم النفس: علمالنفس فنی است که از نفس و عوارض (احکام) آن بحث میکند و مجموعه مسایلی را در بردارد که محور و موضوع همه آنها نفس است.” (فیاضی، 1389:44). همچنین علمالنفس یا روانشناسی از نظر فلاسفه اسلامیعبارت است از تعریف ماهیت نفس و اثبات وجود نفس و مغایرت آن با بدن و بیان اقسام نفوس چهارگانه و بحث درباره تجرد یا تجسم آنها و شرح و تفصیل قوای مدرکه و کیفیت تاثیر و تاثر آنها و سپس بحث درباره بقاء و فناء نفوس به فناء بدن و کیفیت.” (مصلح، 1352 :9) بنابراین علمالنفس در این پژوهش عبارتست از دانشی فلسفی است که به تبیین ماهیت نفس یا روان میپردازد و مسایل و احکام آن را در ارتباط با خود و بدن مورد بررسی قرار میدهد. علم النفس فلسفی یا روان شناسی فلسفی: علمالنفس فلسفی به مجموعه شناختهایی گفته میشود که با رویکرد فلسفی بدست میآید.” (فیاضی، 1389: 46) این دانش از هل بسیطه و مای حقیقیه نفس (بهشتی، 1385: 21) و درمقابل روانشناسی علمیو روانشناسی تجربی درباره مسایل مربوط به ذهن و شعور بحث میکند و شامل مسایل متافیزیکی مربوط به روح و ذهن و هم چنین بحث المعرفه و شناخت شناسی است و این مسایل را به ترتیب زیر میتوان خلاصه کرد: معیار ذهنی و نفسانی بودن یک امر، رابطه بین ذهن و شعور و ادراک ، بحث در وجود ذهن صرف نظر از علم و شعور و یا وجود ذهنی ماورای ادراک و شعور، بحث درباره ماهیت ذهن ، بحث درباره طبیعت خود((self ، رابطه ببن ذهن و بدن و روح و جسم، بحث درباره آزادی ارده و عدم آزادی آن ، بحث درباره روش روانشناسی، رابطه بین عقل و علم.” (جوادی، 1375: 254) بنابراین رویکرد روان شناسی فلسفی در مقابل روان شناسی تجربی بک رویکرد کاملا فلسفی است که نفس را از منظر فلسفه مورد بررسی علمی قرار می دهد. اولین دلیل اهمیت انجام این پژوهش، وجود خلأهای پژوهشی در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی است که با رویآوری اندیشمندانی همچون مصباحیزدی، باقری، بهشتی، علم الهدی و سایر پژوهشگران این حوزه و دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری مواجه گردیده و تحقیقات متعددی صورت گرفته است. دومین دلیل را میتوان ضرورت دستیابی به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در بستر سامانه آموزش عالی و تعلیم و تربیت رسمی و عمومی کشور دانست. در واقع استنتاج و استنباط مبانی و اصول و سایر مؤلفههای تربیتی از گزارههای فلسفی را میتوان تنها راه دستیابی به یک نظام استاندارد فلسفی تعلیم و تربیت با رویکرد اسلامی دانست. از سوی دیگر بومیسازی فلسفه تعلیم و تربیت مطابق با مبانی دین اسلام نیازمند اکتشاف، استخراج، استنباط و استنتاج مبانی و مؤلفههای تربیت از گزارههای فلسفه اسلامی است که حکمت متعالیه میتواند در این میان نقشآفرین باشد. فراهمسازی چهارچوب فکری اندیشیدن، پژوهیدن و آمادهسازی مقدمات استنتاج مدلولهای تربیتی از دیگر دلایلی است که ضرورت انجام این پژوهش را برای محقق روشن میسازد؛ بنابراین مساله اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان دلالت های تربیتی مبتنی بر اندیشه های ملاصدرا در حوزه روان شناسی فلسفی را در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی کشور به کار بست؟ مبانی نظری نظام تربیت رسمی و عمومی با توجه به هدف این پژوهش لازم است به معرفی کوتاهی از نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی پرداخته شود."نظام تربیت رسمی و عمومی به نوعی سامان اجتماعی و فرهنگی سازمانیافتهای اطلاق میگردد که بهعنوان مهمترین عامل انتقال و اعتلای فرهنگ عمومی در جامعه اسلامی ایران، مسئولیت فراهم آوردن زمینه نظاممند و عادلانه کسب آمادگی مترقی آن جهت تحقق مرتبهای از حیات طیبه در همه ابعاد را بر دوش دارد که دسترسی به آن مرتبه برای عموم افراد جامعه لازم یا شایسته باشد. دستیابی به این مرتبه از آمادگی جهت تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان با تأکید بر هویت مشترک انسانی اسلامی و ایرانی ایشان در راستای شکلگیری و اعتلای مداوم جامعه ساده بر پایه نظام معیار اسلامی مستلزم آن است که تربیتیافتگان این نظام، شایستگیهای لازم را جهت درک و اصلاح مداوم موقعیت خود و دیگران کسب نمایند" (مبانی نظری تحول بنیادین،1390: 336). هدف کلی این نظام آموزشی را میتوان «فراهم آوردن زمینه نظاممند و عادلانه کسب شایستگیهای فردی خانوادگی و جمعی لازم برای عموم افراد جامعه بهمنظور دستیابی به مرتبه قابل قبولی از آمادگی جهت تحقق حیات طیبه در همه ابعاد دانست» (همان: ۳۳۷). بر پایه این سند بالادستی مسئولیت امر تربیت پیش از آغاز تربیت رسمی بر دوش خانواده است که دیگر نهادها در کنار خانواده در تدارک زمینههای لازم برای این امر هستند. همچنین در وضعیت فعلی، سن ورود به مدرسه ۶ سال تمام میباشد که با عنایت به شواهد تجربی در صورت فراهم آمدن شرایط لازم و مناسب میتوان آن را به ۵ سال نیز کاهش داد. طبق این سند، متربیان، دوره آموزش رسمی و عمومی را در دوازده سال طی مینمایند. این زمان برای متربیان مستعد یا افرادی که دارای نیازهای ویژه میباشند متناسب با سطح تواناییهای آنان سازماندهی خواهند شد" (مبانی نظری تحول بنیادین،1390: 349) مرحله اول تربیت این مرحله به کودکان دوره پیشدبستانی و دانشآموزان سال اول، دوم و سوم ابتدایی اختصاص مییابد. دوره پیشدبستانی به دوره ۲ سالهای اطلاق میشود که کودکان ۴ تا ۶ ساله را تحت پوشش برنامههای تربیتی قرار میدهد. (صافی،۱۳۹۳: ۶5) هدف اصلی این دوره از تربیت، تمهید و آمادهسازی کودکان از طریق رشد جنبههای طبیعی، فراهمسازی محیط غنی و شاداب برای بروز تفاوتهای فردی پرورش حواس، شکلگیری منش کودک و ایجاد زمینههای آمادگی برای انس با قرآن است که از مختصات تربیت در این مرحله از رشد کودکان است. (همان:350) همچنین فراهم کردن محیط و فرصتهایی برای پرورش قوای جسمانی، عقلانی و عاطفی کودکان دانست. در بخش اصول آموزش و تربیت در این دوره میتوان به تفاوتهای فردی کودکان، پرورش خلاقیت، تحریک حس کنجکاوی و رشد همهجانبه کودک و تربیت شخصیت وی اشاره کرد. (همان:61 و ۶3) دوره ابتدایی اول نیز به یک دوره 3 سالهای اطلاق میشود که دانشآموزان 6 تا 9 ساله را تحت پوشش برنامههای تربیتی قرار میدهد. اهمیت این دوره آموزشی را میتوان در شکلگیری شخصیت و رشد همهجانبه فرد دانست. مطابق با قانون اساسی معارف ایران مصوب ۱۲۹۰ هدف از تأسیس مدرسه عبارت است از تأسیساتی که برای تربیت اخلاقی علمی و بدنی ابناء نوع بشر دایر میگردد». از جمله اهداف مهم پایه اول دوره ابتدایی را میتوان آموزش خواندن، نوشتن، حساب کردن و استدلال کردن دانست (همان:۸۳). در بخش اهداف عاطفی نیز میتوان به تقویت انگیزه آمدن به مدرسه و همچنین علاقهمند کردن کودک به درس به درس خواندن و یادگیری اشاره کرد. (همان:83) درباره اهداف پایههای دوم تا پنجم دوره ابتدایی میتوان به توجه دانشآموزان به مبدأ آفرینش و رموز آن و ارائه اطلاعات لازم در زمینهی واجبات دینی اشاره کرد اهداف دوره ابتدایی که در سال ۱۳۷۹ به تصویب رسید آموزش مسائل اعتقادی اخلاقی و علمی و آموزشی را در خود گنجانده است. بهطور ویژه میتوان گفت در اهداف علمی و آموزشی، تفکر کردن بهعنوان یک مهارت در این دوره به شمار میآید. (همان:۸۸) در بخش اصول آموزشوپرورش دورهی ابتدایی میتوان به این اصل مهم اشاره کرد که باید از طریق آموزش مفاهیم اساسی یعنی مکان شماره زمان و علت به پرورش تفکر کودک پرداخت؛ یعنی تفکری که بر واقعیتهای عینی و محسوس استوار باشد که دانشآموز این را تجربه کرده باشد. روشهای مختلفی برای آموزش در دوره ابتدایی نامبرده شده است مانند روشهای سخنرانی توضیحی پرسش و پاسخ حل مسئله که در اینجا میتوان به روش استدلالی و روش حل مسئله از طریق تعقل و تفکر اشاره کرد. مرحله دوم تربیت دومین مرحله از تربیت به دانشآموزان پایههای سوم و چهارم و پنجم دوره ابتدایی اختصاص مییابد. بر پایه سند تحول بنیادین باید به پرورش مهارتها، باورها و گرایشها، تقویت روحیه کارگروهی و مسئولیتپذیری و شناخت ارزشهای اجتماعی پرداخت تا آمادگیهای لازم را برای ورود به مراحل بالای آموزشی و زندگی را بهدست آورند. (مبانی نظری تحول بنیادین،1390: 350) مرحله سوم تربیت این مرحله، تربیت دانشآموزان پایههای ششم دوره ابتدایی و پایه هفتم، هشتم و نهم دوره متوسطه اول را محور برنامههای خود قرار میدهد. برای تحقق اهداف این دوره باید به موضوعاتی مانند: تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی، تفاوتهای جنسیتی، پرورش استعدادهای فردی، ارزیابی فرایندهای تفکر و اندیشیدن پرداخته شود. (مبانی نظری تحول بنیادین،1390: 351) با بررسی اهداف برنامه درسی پایه ششم ابتدایی به این نکته رهنمون خواهیم شد که تربیت عقلانی و تقویت تفکر و تعقل بهعنوان اولین و مهمترین اهداف آموزشی و تربیتی در دوره ابتدایی در پایه ششم هست. (صافی،1393: ۱۱۲) همچنین میتوان به این نکته اشاره کرد که درس تفکر و سبک زندگی و همچنین تفکر و پژوهش در راستای تربیت عقلانی و دستیابی به این هدف در پایه ششم ابتدایی طراحیشده است. در بخش اهداف این دوره تحصیلی میتوان به پرورش فضائل اخلاقی و معنوی دانشآموزان و همچنین کمک به ایجاد نظم و تربیت و پرورش عادت و تفکر علمی اشاره کرد. (همان:۱۲۶) همچنین اهداف مهم این دوره را میتوان در پرورش عادت به تفکر علمی، تقویت روحیه علمی، قدرت استدلال، تفکر انتقادی و خلاق خلاصه کرد. (همان:۱۳۱) مرحله چهارم تربیت آخرین مرحله از تربیت در نظام تربیت رسمی و عمومی به پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم دوره متوسطه دوم اختصاص مییابد. تربیت و تحقق اهداف این دوره تحصیلی در بستر «مشارکتهای متعدد در فعالیتهای سازنده اقتصادی و اجتماعی جامعه، شکلگیری و یکپارچهسازی تکمیل و تعالی هویت ویژه فردی، رویارویی با مسائل پیچیده فرایند زندگی و کسب تجربه و حل مسئله» است. (همان:352) دوره متوسطه دوم را میتوان با این هدف مهم تربیتی یعنی تربیت عقلانی شناخت. مطابق با نقشه جامع علمی کشور، کسب قدرت تفکر و خردورزی و آشنایی با روشهای مؤثر فکر کردن و بازگو کردن و همچنین دفاع استدلالی از اصول اعتقادی، قدرت تبیین و استدلال در موضوع ولایتفقیه را میتوان از اهداف مهم این دوره دانست. (صافی:۱۶۰) مهمترین اصل در دوره متوسطه اول را میتوان در پرورش روحیه تجزیهوتحلیل و تفکر و تحقق دانشآموزان دانست. (صافی،1393: ۱۴۶) اندیشههای روانشناختی فلسفی تربیت نفس و روان اندیشههای روانشناختی فلسفی ملاصدرا در قالب مجموعهای از گزارهها و مبانی تربیت نفس و شخصیت انسانی تجلی مییابند که در قالب مبانی روانشناختی فلسفی به توصیف آنها پرداخته می شود. مبانی تعلیم و تربیت نفس و روان خاستگاه مبانی تعلیم و تربیت نفس و روان کجاست؟ پاسخ را می توان بر اساس تعریف ما از مبانی روانشناختی فلسفی تعلیم و تربیت ارایه کرد. مبانی روانشناختی فلسفی تعلیم و تربیت به مجموعهای از مفاهیم و گزارههای توصیفی و تبیینی اطلاق میشوند که ضمن استخراج از دانش علمالنفس در فلسفه، منبع استنتاج اهداف، اصول و روشها در دانش تعلیم و تربیت قرار میگیرند. بر این اساس، گزاره های مبنایی در این بخش، وام گرفته شده از علم النفس ملاصدرا در حکمت متعالیه است که بر اساس آن مدلول های تربیتی استنتاج می گردند.
اهداف تعلیم و تربیت نفس و روان همان گونه که در روش شناسی پژوهش اشاره شد مدلول های تربیتی یعنی اهداف، اصول و روش های تربیت نفس و وران به روش استنتاج ضرورت بالقیاس الی الغیر از مبانی یا اندیشه های روان شناختی فلسفی ملاصدرا استنتاج می گردند. هدف غایی تربیت نفس و روان به طور مستقیم و یک رابطه خطی از مبانی هستی شناسی نفس استخراج می گردد. اما اهداف میانی تربیت از مقایسه مبانی و هدف غایی بر اساس روش استنتاجی ضرورت بالقیاس الی الغیر به صورت یک مثلث شکل می گیرد. مبانی فلسفی تربیت نفس و روان هدف غایی تربیت نفس و روان به عنو ن مثال، در مبانی انسان شناختی تعلیم و تربیت می گوییم که انسان موجودی مرکب از جسم و روح است. دراین میان، اصالت نیز به روح داده می شود. درواقع، حقیقت وجودی انسان دارای مراتبی است که با افعال اختیاری خود مراتب کمال را طی نموده و به کمال می رسد؛ ولی دامنه کمال او پایانی ندارد.( گروهی از نویسندگان،1390: 180) از دیگرسو مطابق با مبانی الهیاتی، خداوند کامل مطلق است و تنها اوست که واجد همه کمالات بی نهایت است. ازاین رو مصداق کمال نهایی، هدف نهائی او قرار می گیرد که سخن است از قرب الهی(احزاب:21). درنتیجه می توان گفت هدف نهایی از تربیت انسان در این کره خاکی، قرب خداوند اگرچه قرب اختیاری اوست، این گونه است که هدف غایی تعلیم وتربیت به گونه مستقیم از مبانی فلسفی تعلیم وتربیت استخراج می شوند. اما اهداف میانی تربیت نفس و روان که ناظر به تربیت بخش های عقل نظری و عقل عملی است از مقایسه میان مبانی روان شناختی فلسفی و هدف غایی تربیت نفس و روان حاصل می گردد. به این معنا که بر اساس مبانی روان شناختی فلسفی تربیت نفس و روان(انسان موجودی مرکب از جسم و روح است.) و به جهت دست یابی به هدف غایی تربیت نفس یعنی قرب الهی و سعادت عقلانی، تربیت و پرورش عقل نظری و عقل عملی عقلاً ضرورت می یابد. قرب الهی و سعادت عقلانی انسان موجودی مرکب از جسم و روح است. تربیت عقل نظری و عملی جدول 2 : اهداف تعلیم و تربیت نفس و روان بر محور تربیت عقلانی
اصول تعلیم و تربیت نفس و روان اصول تعلیم و تربیت دومین مولفه تربیتی بعد از هدف است. این مولفه نیز مانند هدف بر اساس خاستگاه و روش استنتاجی قابل دست یابی و کاربست در نظام تربیت رسمی و عمومی است. در روش استنتاجی ضرورت بالقیاس الی الغیر و در خصوص کیفیت استنتاج اصول می توان این گونه گفت: بر اساس مبانی فلسفی تربیت نفس و روان و در راستای دست یابی به هدف غایی و میانی، اجرا و کاربست این اصول تربیت نفس و روان عقلاً ضرورت می یابد. به عنوان مثال، باتوجه به مبنای هستی شناختی تعلیم و تربیت یعنی تناسب میان علت و معلول و همچنین به جهت ضرورت دستیابی به حد مطلوب تعیین شده برای اهداف تعلیم و تربیت در هر مرحله به کارگیری و اجرای اصل تربیتی اعتدال و حد اعتدال در تکالیف دانش آموزان ضرورتی عقلی است که نشان از پرهیز از سختگیری و سهل گیری دارد. این گونه است که اصل اعتدال در تعلیم و تربیت از مقایسه مبانی فلسفی تعلیم وتربیت با هدف و رابطه ضروری میان آن دو استخراج واستنتاج می گردند. اهداف میانی تعلیم و تربیت نفس و روان هدف غایی تعلیم و تربیت نفس و روان اصول تعلیم و تربیت نفس و روان
روشهای تعلیم و تربیت نفس و روان دستیابی به اهداف تعلیم و تربیت در بستر شکل گیری روش های متناسب با آن امکان پذیر است. روشن است که روش های تعلیم . تربیت بر مبنای اهداف و بر محور اصول و قوانین تعلیم و تربیت طراحی می گردند.از این رو مطابق با روش استنتاجی ضرورت بالقیاس الی الغیر باید گفت: بر اساس اهداف تربیت نفس و روان و تحقق اصول تربیت نفس، به کارگیری روش های تربیت تفس و روان عقلاً ضرورت می یابد. به عنوان مثال: باتوجه به هدف دستیابی به حد مطلوب تعیین شده برای اهداف تعلیم وتربیت در هرمرحله و همچنین به جهت ضرورت دستیابی به اصل اعتدال درفرایند تعلیم و تربیت، به کارگیری و اجرای روش مدیریت و برنامه ریزی اعتدالی در فعالیت های شخصی و اجتماعی دانش آموزان ضرورتی عقلی است؛ یعنی عقل این گونه حکم می کند که روش مدیریت و برنامه ریزی صحیح در هر مرحله از آموزش و تربیت می تواند برای دستیابی به اعتدال تربیتی که نشان از پرهیز از سخت گیری و سهل گیری دارد، ضرورتی عقلی است که باید در مرحله عمل به کار گرفته شود. این گونه است که روش مدیریت و برنامه ریزی تربیتی از مقایسه اصول تعلی موتربیت با هدف و رابطه ضروری میان آن دو استخراج و استنتاج می گردد. اصول تعلیم و تربیت اهداف تعلیم و تربیت روش های تعلیم و تربیت
پیشینۀ پژوهش پیشینه این پژوهش بدین گونه است: صادق زاده قمصری (۱۳۹۰) در تدوین مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزشوپرورش به ابتنای این سند تحول بر مبانی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی پرداخته و چهارچوب نظام تربیت رسمی و عمومی را بر مبانی گوناگون فلسفی و علمی استوار کرده است. ما در بخش مبانی فلسفی شاهد مبانی انسانشناسی هستیم که تا حدودی با این پژوهش نزدیکی دارد. با بررسی دیگر پژوهشها شاهد آن هستیم که مصباحیزدی (۱۳۹۰) با رویکرد بهکارگیری "فلسفه اسلامی چون مبنایی برای تعلیم و تربیت" به تعریفی از فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی (گروه نویسندگان، ۱۳۹۰) اشاره میکند که میتوان در آن به مبانی انسانشناختی فلسفی متأثر از حکمت متعالیه پی برد. باقری (۱۳۸۹) با بیان این مطلب که «انسان تنها بدن نیست بلکه بارقهای از روح در بدن وی راهیافته است.» باقری به در هم تنیدگی روح یا نفس آدمی با بدن اشاره میکند و آن را فرصتی برای زندگی آن در کالبد جسم میداند. این در هم تنیدگی نوعی تأثیر و اثر متقابل بر یکدیگر داشته که تربیت و عدم تربیت هر یکبر دیگری تأثیر رشدیافتگی و رشد نایافتگی خواهند گذاشت. (همان) ایشان بر این اساس، به اصول انسانشناختی تربیت انسان اشاره میکند. علم الهدی (1388) با رویکرد ابتنای تعلیم و تربیت بر مبانی فلسفی و دین اسلام و نیز مبانی تربیت اسلامی و برنامهریزی درسی بر پایه فلسفه صدرا (۱۳۸۴) به سراغ حکمت صدرایی رفته و آن را بستر مناسبی برای رشد نظریه اسلامی تعلیم و تربیت و همچنین طراحی برنامه درسی در بخشهای اهداف، برنامه و روشها میداند. بهشتی (۱۳۸۶) در طرحی برای تاسیس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، زمانی که مسئلهی کنونی این رشته را فقدان محتوای مناسب با رویکرد اسلامی و همچنین تدریس کتابهای تألیفی و ترجمهی عمدتاً غربی در چهار دهه گذشته در دانشگاههای ایران میداند راه برونرفت از این بحران را بازگشت به ذخایر و منابع اسلامی مانند ملاصدرا معرفی میکند و روش آن را نیز استنتاج، استنباط و استطباق میداند. (بهشتی، ۱۳۸۶) همچنین در موضوعی با عنوان اندیشههای ابتکاری ملاصدرا در حوزه روانشناسی فلسفی برای نظریهپردازی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی به بررسی ماهیت نفس و حرکت جوهری آن به بررسی مدلولهای تربیتی آن اشاره میکند. (بهشتی، ۱۳۸۹) در نوآوری این پژوهش؛ میتوان گفت: پژوهشهای انجام شده، مسئله حیات طیبه را در بستر سعادت عقلانی توضیح و تشریح نکردهاند که این پژوهش بنای حیات طیبه را بر حیات معقول مطابق با هدف تربیت نفس در اندیشه ملاصدرا قرار داده است. از سوی دیگر طراحی اهداف، اصول و روشهای تربیت عقلانی در برنامه درسی مقاطع تحصیلی نظام آموزشوپرورش از دیگر ویژگی انحصاری این پژوهش به شمار میآید که جای آن در سایر پژوهشها خالی است. جایابی تربیت عقلانی بهعنوان یک ساحت تربیتی در کنار سایر ساحتهای تربیتی از دیگر بخشهایی است که با توجه به خلأ آن در سایر پژوهشها در این تحقیق به آن پرداختهشده است. جدول1: پیشینه پژوهش
روششناسی پژوهش این پژوهش یک پژوهش کاربردی است؛ چون محصول این پژوهش یعنی دلالتهای تربیتی اندیشههای روانشناختی فلسفی ملاصدرا در بخشهای اهداف، اصول و روشهای تربیت در عرصه عمل میتواند راهگشای آموزش مربیان و عمل تربیتی متربیان قرار گیرد. این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و استنتاجی و تطبیقی در شکل دهی به مدلول های تربیتی بر پایه مبانی بهره جسته است. محقق در راستای استنتاج مدلول های تربیتی ابتدا به روش توصیف و تحلیل محتوای کیفی به تبیین اندیشه های روان شناختی فلسفی ملاصدرا پرداخته(در پرسش اول فرعی) و در ادامه برای استنتاج مدلول های تربیتی در بخش اهداف، اصول و روش های تربیت عقلانی به روش استنتاجی پیش رونده و ضرورت بالقیاس الی الغیر(در پرسش دوم فرعی) روی آورده است.در پایان با بکارگیری روش تطبیقی، دلالت های تربیتی استنتاج شده، بر دوره های تحصیلی تطبیق داده شده و با اهداف، اصول و. روش های تربیتی آن دوره با رویکرد تربیت عقلانی متناسب سازی شده است.(درپرسش سوم فرعی) روش استنتاجی پیشرونده ویلیام فرانکنا در پژوهشهای تربیتی به معنای حرکت از مبانی فلسفی برای نمونه ماهیت آدمی به سمت دلالتهای تربیتی در بخش اهداف، اصول و روشها در مرحله عمل تربیتی است. در این روش، فیلسوف تعلیم و تربیت با استنتاج استلزامات مربوط به یک دیدگاه فلسفی به تدوین اصول و روشهای تربیتی روی میآورد. فرانکنا با توجه به این روش، نخست فعالیتهای پژوهشی فیلسوفان را در نظر میگیرد و بر اساس آن زمینههای پژوهش فلسفه تعلیم و تربیت را مطرح میکند. (باقری، 1389: 102) مبنای نظری دوم روششناسی، روش استنتاجی ضرورت بالقیاس الی الغیر[3] است که بهطور گسترده در فلسفه اخلاق رواج دارد. بهطور خلاصه در این روش، ابتدا، اهداف تعلیم و تربیت بهطور مستقیم از برخی مبانی روانشناختی فلسفی استنباط میشود؛ پسازآن با برقراری رابطه ضرورت بالقیاس الی الغیر میان مبانی و اهداف به استنتاج اصول تربیتی پرداخته میشود. در ادامه، شاهد استنتاج روشهای تربیتی از مبانی و اهداف به روش قیاس استنتاجی خواهیم بود. مبنای نظری سوم، روش استطباقی است. در این روش، به مقایسه، تطبیق و متناظر سازی مبانی و مؤلفههای تربیتی در نظام اندیشه صدرایی و نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی پرداخته شد که در ادامه، اهداف، اصول و روشهای تربیت عقلانی با توجه به ویژگیهای هر دوره تحصیلی همسان شده و بهعنوان اهداف، اصول و روشهای تربیت عقلانی در آن دوره تحصیلی قرار گرفت. سؤالات پژوهش 1- دلالت های تربیتی استنتاج شده از اندیشه های روان شناختی فلسفی ملاصدرا چه کاربستی در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی دارد؟ 2- اندیشه های روان شناختی فلسفی ملاصدرا چه دلالت هایی در حوزه اهداف، اصول و ورش های تربیت نفس و روان دارد؟ 3- دلالت های تربیتی استنتاج شده از اندیشه های روان شناختی فلسفی ملاصدرا چه کاربستی در بخش اهداف،اصول وروش های تربیت عقلانی دوره های پیش دبستانی، ابتدایی اول و دوم و متوسطه اول و دوم دارد؟ یافتههای پژوهش کاربست دلالت های تربیتی اندیشه های ملاصدرا در نظام تربیت رسمی و عمومی تا به این نقطه از مقاله در جدول های شماره 2تا 4 به طور کلی و عام، دلالت های تربیتی نفس و روان مبتنی بر اندیشه های فلسفی ملاصدرااستنتاج گردید که کاربرد عام در تعلیم و تربیت دارد. اما با توجه به این که نگارنده مقاله در جستجوی کاربست دلالت های تربیتی نفس و روان در نظام تربیت رسمی و عمومی بوده، در این بخش به این هدف پوشش داده است و آن ها را متناسب با ویژگی های رشدی دانش آموزان در مقاطع تحصیلی بومی و متناسب سازی نموده است. این دلالت ها در سه حوزه اهداف، اصول و روش های تربیت عقلانی در سه دوره پیش دبستانی، ابتدایی اول و دوم و متوسطه اول و دوم طراحی و تدوین گردیده است که در این ذیل قابل مشاهده است. دوره پیشدبستانی اهداف تربیت عقلانی کودکان دوره پیش دبستانی نگارنده مقاله در این قسمت بر آنی است تا بر اساس اهداف تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره2 یه معرفی اهداف تربیت عقلانی در دوره پش دبستانی بپردازد که در در ذیل قابل مشاهده است.
5.ایجاد زمینههای لازم جهت گرایش به انجام رفتارهای اخلاقی مطلوب و دوری از رفتارهای نامطلوب؛ 6.ایجاد زمینههای لازم جهت درک نسبی و حسی زیباییها و زشتیهای اخلاقی؛ اصول تربیت عقلانی کودکان دوره پیش دبستانی محقق در این بخش در نظر دارد تا بر اساس اصول تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره3 یه اصول تربیت عقلانی در دوره پش دبستانی اشاره کند که در در ذیل قابل مشاهده است. 1.آشنا سازی کودکان با خداوند و گرایش به او باید مطابق با مراحل رشدی کودکان یعنی ادراک حسی و عینی باشد. (اصل تعالی مرتبتی) 2.تربیت علمی و دینی کودکان در راستای تفکر پروری باید بهصورت تدریجی از مفاهیم ساده و عینی به مفاهیم پیچیدهتر صورت گیرد. (اصل تدریج ) 3.پرورش شخصیت کودکان باید بهصورت رشد مثبت و بر پایه رویکرد تحولگرایی باشد. (اصل تحولگرایی) 4.پرورش شخصیت کودکان باید به استعدادهای جسمانی و روانی و ساحتهای تربیتی او توجه شود. (اصل جامعه بینی و هماهنگی) 5.پرورش شخصیت کودکان باید از آموزش سطوح پایینتر یادگیری به سمت آموزشهای سطوح بالاتر آن، اتفاق افتد. (اصل حرکت از ضعف به قوت) 6.پرورش شخصیت کودکان باید بر آموزشهای حسی، فعالیتهای عینی و ادراکات حسی متمرکز گردد. (اصل حرکت از حسیات به معقولات) 7.پرورش شخصیت کودکان باید از افراطوتفریط در ارائه موضوعات و محتوای آموزشی پرهیز گردد. (اصل اعتدال) 8.پرورش شخصیت کودکان باید فرصت اصلاح رفتارهای اشتباه و بازآفرینی خود به آنها داده شود. (اصل اصلاح و بازآفرینی) روش های تربیت عقلانی کودکان دوره پیش دبستانی نویسنده پس از معرفی اهداف و اصول تر بیت عقلانی در این دوره به دنبال آن است تا بر اساس روش های تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره4، روش های تربیت عقلانی در دوره پش دبستانی را عرضه کند که در در ذیل قابل مشاهده است. تربیت عقل نظری 1.روش شناخت افزایی: ارائه اطلاعات و آگاهیهای لازم در مورد وجود خداوند و کیفیت خلقت هستی؛ 2.روش پرسش آفرینی: طرح پرسش و پاسخ کامل به آنها بهصورت حسی و عینی در راه شناخت خداوند در کودکان؛ 3.روش تجربه عملی، حسی و تجربه زیسته: آموزش حضور خداوند در زندگی کودکان از طریق تجربه عملی، حسی و تجربه زیسته کودکان؛ 4.روش تشویق به تفکر: طرح پرسشهای علمی و دینی قابلفهم کودکان و ارائه بازخورد مناسب و تشویق به اندیشیدن؛ 5.روش مشاوره و راهنمایی: هدایت و راهنمایی کودکان در راستای یادگیریهای اخلاقی و انجام آنها در مرحله عمل؛ تربیت عقل عملی 1.روش انگیزه بخشی: ارائه آگاهیهای لازم درباره چگونگی تفکر و انجام رفتارهای درست، جهت تقویت انگیزه بیشتر انجام عمل در کودکان؛ 2.روش یادگیری مشاهدهای: مشاهده آثار و نتایج رفتارهای خوب جهت تشویق به تفکر پیش از عمل؛ 3.روش ارائه بازخورد مثبت: تشویق و ارائه پاداش پساز انجام رفتارهای مثبت و تفکر علمی؛ 4.روش فرصت بخشی: فرصت سازی و ارائه زمان در راستای اصلاح رفتار آنهم پساز انجام رفتارهای نادرست و جبران رفتارهای اشتباه توسط خود کودکان؛ 5.روش اعتدالی: ارائه تمرینها و فعالیتهای عملی بر پایه توان فردی کودکان بهدور از افراطوتفریط؛ 6.روش تقویت اراده: ایجاد علاقه نسبت به تفکر و اندیشیدن جهت تقویت اراده در انجام رفتارهای صحیح؛ 7.روش عادت دهی: عادت دهی کودکان به تفکر و انجام رفتارهای مثبت و دوری از رفتارهای منفی. دوره ابتدایی اول و دوم اهداف تربیت عقلانی دانش آموزان دوره ابتدایی اول و دوم نگارنده مقاله در این قسمت بر آن است تا بر اساس اهداف تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره2 یه معرفی اهداف تربیت عقلانی در دوره ابتدایی اول و دوم بپردازد که در در ذیل قابل مشاهده است. 1.آشنا سازی دانشآموزان با خداوند بهعنوان نقطه آغازین آفرینش؛ 2.آموزش تفکر و استدلال ورزی در بخش تربیت علمی؛ 3.تقویت روحیه پرسشگری در مورد خلقت انسان و جهان و مبدأ و مقصد آن؛ 4.ایجاد بستر مناسب و فرصتهای آموزشی برای مشاهده و تفکر در رموز عالم؛ 5.تقویت اعتقادات دینی و ارتقای باور الهی در شخصیت دانشآموزان؛ 6.ایجاد بستر مناسب جهت شکلگیری دانش و آگاهیهای اخلاقی؛ 7.ایجاد بستر مناسب جهت شکلگیری مهارت و رفتارهای اخلاقی؛ 8.ایجاد زمینه لازم جهت درک نسبی و عینی زیباییها و زشتیهای اخلاقی؛ 9.ایجاد زمینه لازم جهت انجام رفتارهای اخلاقی خوب و دوری از رفتارهای ناپسند اخلاقی؛ اصول تربیت عقلانی دانش آموزان دوره ابتدایی اول و دوم محقق در این بخش در نظر دارد تا بر اساس اصول تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره3 یه اصول تربیت عقلانی در دوره ابتدایی اول و دوم اشاره کند که در در ذیل قابل مشاهده است. آموزش و تربیت شخصیت دانشآموزان باید:
2.بهصورت تدریجی از آموزش مفاهیم ساده به سمت مفاهیم پیچیده صورت گیرد. (اصل تدریج) 3.بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به تقویت مبدأ شناسی و مقصد شناسی و مبدأ باوری و مقصد باوری بیانجامد. (اصل جهتبخشی الهی) 4.بهصورت رشد مثبت و پیشرونده بر پایه تحول شخصیتی باشد. (اصل تحولگرایی) 5.آموزش و تربیت شخصیت باید بر تربیت جسمانی و روانی و ساحتهای تربیت اعتقادی، اخلاقی و علمی توجه شود. (اصل جامعنگری) 6.بر محور آموزش از سطوح پایین علمی به سطوح بالاتر آن گام بردارد. (اصل حرکت از ضعف به قوت) 7.بر محور آموزش و ادراکات حسی و فعالیتهای عینی و انتزاعی متمرکز گردد. (حرکت از محسوسات به معقولات) 8.بر محور اعتدال و پرهیز از افراطوتفریط در موضوعات و محتوای آموزشی و تربیتی استوار گردد. (اصل تعادل پروری) 9.بر پایه ارائه فرصت اصلاح رفتارهای اشتباه و بازآفرینی شخصیتی شکل گیرد. (اصل اصلاح و بازآفرینی) روش های تربیت عقلانی دانش آموزان دوره ابتدایی اول و دوم نویسنده پس از معرفی اهداف و اصول تر بیت عقلانی در این دوره به دنبال آن است تا بر اساس روش های تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره4، روش های تربیت عقلانی در دوره ابتدایی اول و دوم را عرضه کند که در در ذیل قابل مشاهده است. روشهای تربیت عقل نظری 1.روش شناخت افزایی: ارائه اطلاعات و آگاهیهای لازم در مورد وجود خداوند و کیفیت خلقت هستی؛ 2.روش پرسش آفرینی: طرح پرسش و پاسخ کامل به آنها بهصورت حسی و عینی در راه شناخت خداوند در کودکان (علمآموزی و حکمت اندوزی)؛ 3.روش تجربه عملی، حسی و تجربه زیسته: آموزش حضور خداوند در زندگی کودکان از طریق تجربه عملی، حسی و تجربه زیسته کودکان؛ 4.روش تشویق به تفکر: طرح پرسشهای علمی و دینی قابلفهم کودکان و ارائه بازخورد مناسب و تشویق به اندیشیدن؛ 5.روش مشاوره و راهنمایی: هدایت و راهنمایی کودکان در راستای یادگیریهای اخلاقی و انجام آنها در مرحله عمل؛ 6.روش آموزش تفکر انتقادی: و درخواست «چرایی» در برابر هر مطلب به پذیرش استدلالی, 7.ترکیب دانش و مهارت: همراهی آموزش با مهارت در کلاس درس در راستای رشد تفکر و تربیت عقلانی. روشهای تربیت عقل عملی 1.ارائه دانش و آگاهیهای لازم درباره چگونگی انجام عمل در راستای تقویت انگیزه درونی؛ 2.درونی سازی عشق و آفرینش علاقه به انجام تفکر و عمل در راستای تقویت انگیزه درونی؛ 3.یادگیری مشاهدهای و دیدن آثار تفکر و اندیشیدن در راستای تقویت انگیزه درونی؛ 4.اجرای اعتدال رفتاری و کنترل پرخاشگری و تقویت مهارتهای عملی عقل محور را در دانشآموزان؛ 5.عادت گزینی و ملکه سازی رفتارها در راستای شکلگیری عادت رفتاری مثبت و پرهیز از رفتارهای منفی در بزرگسالی؛ 6.تشویق و پاداشدهی آنهم پسازهرتفکر در راستای شکوفاسازی تربیت عقلانی در دانشآموزان؛ دوره متوسطه اول و دوم با توجه به رشد ذهنی دانشآموزان از مرحله حسی و عینی به مرحله انتزاعی و تحلیلی، پرورش تفکر و تربیت عقلانی در این دوره تحصیلی جلوه بیشتری مییابد. در راستای تربیت عقلانی این دوره تحصیلی، توصیههای زیر ارائه میگردد: اهداف تربیت عقلانی دانش آموزان دوره متوسطه اول و دوم نگارنده مقاله در این قسمت بر آن است تا بر اساس اهداف تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره2 یه معرفی اهداف تربیت عقلانی در دوره متوسطه اول و دوم بپردازد که در در ذیل قابل مشاهده است. 1.آشنایی عمیق دانشآموزان با مبدأ و مقصد هستی یعنی خداوند متعال بهعنوان خالق آفرینش؛ 2.تقویت روحیه پرسشگری و پرسش آفرینی در دانشآموزان؛ 3.تقویت اعتقادات دینی و ارتقا باورهای الهی در شخصیت دانشآموزان؛ 4.تقویت گرایش و تشویق به انجام رفتارهای مثبت اخلاقی؛ 5.تقویت آگاهی و هشدار به انجام رفتارهای منفی اخلاقی؛ 6.آموزش شیوه استدلال و تفکر استدلالی؛ 7.آموزش تفکر انتقادی و پذیرش علمی و استدلالی مطالب؛ 8.آموزش نظم در تفکر و اندیشیدن و بروز رفتار در مرحله شناخت و عمل؛ 9.ایجاد بستر مناسب جهت شکلگیری دانش و آگاهیهای اخلاقی؛ 10.ارائه آگاهیهای لازم در زمینه مناسک دینی و مسائل و احکام شرعی. اصول تربیت عقلانی دانش آموزان دوره متوسطه اول و دوم محقق در این بخش در نظر دارد تا بر اساس اصول تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره3 یه اصول تربیت عقلانی در دوره متوسطه اول و دوم اشاره کند که در در ذیل قابل مشاهده است. 1.دانشآموزان باید مطابق با مرحله رشد و یادگیری انتزاعی و تحلیلی، با مبدأ و مقصد آفرینش آشنا گردند. (اصل تعالی مرتبتی) 2.پرورش تفکر و استدلال ورزی، تبیین و دفاع عقلانی در شخصیت دانشآموزان باید بهصورت تدریجی از آموزش مفاهیم ساده به سمت مفاهیم پیچیده صورت گیرد. (اصل تدریج) 3.آموزش و تربیت شخصیت دانشآموزان درباره مبدأ و مقصد شناسی و همچنین مبدأ و مقصد باوری باید بر محور استدلال ورزی، تبیین و دفاع عقلانی صورت گیرد. 4.آموزش و تربیت شخصیت دانشآموزان باید بهصورت رشد مثبت و پیشرونده بر پایه تحول شخصیتی باشد. (اصل تحولگرایی) 5.آموزش و تربیت شخصیت دانشآموزان باید بر تربیت جسمانی و روانی و ساحتهای تربیت اعتقادی، اخلاقی و علمی توجه شود. (اصل جامعنگری) 6.آموزش و تربیت شخصیت دانشآموزان باید در بستر تفکر انتزاعی، اندیشه ورزی تحلیلی و ادراک عقلی تحقق یابد. 7.آموزش و تربیت شخصیت دانشآموزان باید بر محور اعتدال و پرهیز از افراطوتفریط در موضوعات و محتوای آموزشی و تربیتی استوار گردد. (اصل تعادل پروری) 8.آموزش و تربیت شخصیت دانشآموزان باید بر پایه ارائه فرصت اصلاح رفتارهای اشتباه و بازآفرینی شخصیتی شکل گیرد. (اصل اصلاح و بازآفرینی) روش های تربیت عقلانی دانش آموزان دوره متوسطه اول و دوم نویسنده پس از معرفی اهداف و اصول تر بیت عقلانی در این دوره به دنبال آن است تا بر اساس روش های تعلیم و تربیت نفس و روان در جدول شماره4، روش های تربیت عقلانی در دوره متوسطه اول و دوم را عرضه کند که در در ذیل قابل مشاهده است. تربیت عقل نظری 1.روش شناخت افزایی: ارائه اطلاعات و آگاهیهای لازم در مورد وجود خداوند و کیفیت خلقت هستی (علمآموزی و حکمت اندوزی)؛ 2.روش پرسش آفرینی: طرح پرسش و پاسخ کامل به آنها بهصورت یادگیری انتزاعی و تحلیلی در راه شناخت خداوند در دانش آموزان (علمآموزی و حکمت اندوزی)؛ 3.پرسش و پاسخ سقراطی: و تفکر ورزی در راستای تربیت شناختی و عقل نظری دانشآموزان؛ 4.روش استدلال عقلانی و تحلیل فلسفی: آموزش حضور خداوند در زندگی دانش آموزان از طریق استدلال عقلانی و تحلیل فلسفی؛ 5.روش آموزش تفکر انتقادی: و درخواست «چرایی» در برابر هر مطلب به پذیرش استدلالی؛ 6.روش کاوشگری و پژوهش علمی: دریافت پاسخهای علمی و رشد تفکر و تعقل و در پایان، تربیت عقلانی به روش کاوش گری؛ 7.روش تشویق و تقویت روحیه پرسشگری: طرح پرسشهای علمی و دینی قابلفهم دانش آموزان و ارائه بازخورد مناسب و تشویق به اندیشیدن؛ 8.روش مشاوره و راهنمایی: هدایت و راهنمایی دانش آموزان در راستای یادگیری استدلالی اخلاقی و انجام آنها در مرحله عمل؛ 9.ترکیب دانش و مهارت: همراهی آموزش با مهارت در کلاس درس در راستای رشد تفکر و تربیت عقلانی. تربیت عقل عملی 1.ارائه دانش و آگاهیهای لازم درباره چگونگی انجام عمل در راستای تقویت انگیزه درونی؛ 2.درونی سازی عشق و آفرینش علاقه به انجام تفکر و عمل در راستای تقویت انگیزه درونی؛ 3.یادگیری مشاهدهای و دیدن آثار تفکر و اندیشیدن در راستای تقویت انگیزه درونی؛ 4.اجرای اعتدال رفتاری و کنترل پرخاشگری و تقویت مهارتهای عملی عقل محور را در دانشآموزان؛ 5.عادت گزینی و ملکه سازی رفتارها در راستای شکلگیری عادت رفتاری مثبت و پرهیز از رفتارهای منفی در بزرگسالی؛ 6.تشویق و پاداشدهی آنهم پس از هر بار تفکر در راستای شکوفاسازی تربیت عقلانی در دانشآموزان؛ نتیجهگیری تربیت انسان در بخش جسم و روان او از جمله حوزه های آموزشی و تربیتی است که اندیشمندان و فیلسوفان متعددی در جهان غرب و اسلام درباره آن سخن رانده و یا قلم ترسایی نموده اند. طبعاً روی آوری به مبانی فلسفی و علمی تربیت نفس و روان انسانی در راستای تحقق و تضمین سعادت و جاودانگی او در میان اندیشمندان این حوزه مری بدیهی است. در این راستا، تبیین مبانی فلسفی و استخراج و استنتاج آثار و دلالتهای آن در حوزه تعلیم و تربیت می تواند راهگشای امر برنامه ریزی تربیتی برای متخصصان امر باشد. بر اساس یافته های حاصل از از این تحقیق، اندیشه های فلسفی صدرالمتالهین شیرازی در بخش روانشناسی فلسفی یا همان علم و نفس که به بررسی ماهیت نفس و روان انسان، ویژگی ها و چگونگی رشد و تربیت آن می پردازد، می تواند به عنوان یک منبع قوی در حوزه تربیت دینی به امر تربیت نفس و روان متربیان و انسان ها بپردازد. اما استفاده و بهره برداری از این ظرفیت فلسفی نیازمند واکاوی اندیشه های فیلسوفان مسلمان و تطبیق آن بر مسائل تربیتی است. در ادبیات نظری و پژوهشی موجود شواهد متعددی دال بر ظرفیت ها و قابلیت های حکمت متعالیه ملاصدرا جهت تبیین و استنتاج دلالت های تربیتی آن در نظام تعلیم و. تربیت وجود دارد که نیازمند پژوهش است. صادق زاده فمصری(1390) در تدوین میانی نظری و فلسفی سند تحول بنیادین به طور عام در همه ابعاد و به طور خاص در بخش انسان شناسی از مبانی انسان شناختی حکمت متعالیه بهره جسته و به دلالت های تربیتی آن در حوزه تعلیم و تربیت اشاره کرده است. همچنین باقری(1389) به دو بعدی انسان و در جسم و روح و لزوم تربیت هر دو بخش اشاره کرده و. تربیت هر یک از آن را در تربیت دیگری تاثیرگذار می داند. علم الهدی(1388) با ابتای تعلیم و تربیت بر مبانی فلسفی ملاصدرا پرداخته و برنامه ریزی درسی در بخش های مختلف آن را متاثر از مبانی فلسفی به ویژه مبانی انسان شناسی می داند. بهشتی(1386) نیز راهبرد تاسیس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و راه برون رفت از بحران این رشته در دانشگاه ها را بازگشت به مبانی فلسفه اسلامی و منابع دینی می داند. افزون بر آن مصباح یزدی(1390) نیز فلسفه اسلامی را مبنایی مناسب برای تعلیم و تربیت دانسته و در کلیه مبانی فلسفی تعلیم و تربیت به طور عام و مبانی انسان شناختی تعلیم و تربیت به طور خاص از حمت متعالیه یاری می جوید. بنابراین، پژوهش های موجود به طور خاص به استنتاج و کاربست دلالت های تربیتی در مقاطع مختلف تحصیلی در ظنام تربیت رسمی و عمومی اشاره نکرده اند که این خلا و شکاف، محقق را بر آن داشت تا به این پژوهش بپردازد. طبق نتایج این پژوهش، سعادت انسان و دستیابی به قرب الهی در بستر تربیت صحیح او و آن هم در شکل تربیت عقلانی صورت می گیرد. ملاصدرا حیات طیبه انسانی را به حیات معقول ترجمه کرده و تحقق این حیات را را منوط به تربیت عقلانی انسان ها می داند. حال این تربیت عقلانی باید در حوزه عقل نظری یا همان رشد شناخت اندیشه ها و در حوزه عقل عملی یا همان رشد مهارت ها و توانایی ها تجلی یابد تا با ترکیب این دو تربیت عقلانی، رشد شخصیت و منش متربیان شکل گیرد و سعادت و جاودانگی را برای او رقم زند. روشن است که در نظام تربیت رسمی و عمومی ما با مقاطع مختلف تحصیلی مواجه هستیم که هدف این نظام تربیتی تحقق حیات طیبه در زندگی فردی و اجتماعی دانش آموزان توسط تربیت است. با توجه به ترجمه حیات طیبه و حیات معقول به تربیت عقلانی مبتنی بر اندیشه های ملاصدرا میتوانند سعادت عقلانی را در هستی برای او رقم زند که پژوهش حاظر به آن پرداخته و رشد و تکامل عقل نظری و عقل عملی در هر یک از مراحل و مقاطع تحصیلی نظام آموزشوپرورش در قالب اهداف، اصول و روشهای تربیت عقلانی به تصویر کشانده است. فهرست منابع قرآن کریم اتکینسون، ریتال ال و دیگران،(۱۳۸۵)، زمینه روانشناسی هیلگارد، مترجمان محمدتقی براهنی و دیگران، تهران: رشد. الشیرازی، صدرالدین محمد،(۱۳61)،الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، ج1، ۳، 4، 5، 6، 7، 8، 9، بیروت: دار احیا التراث. الشیرازی، صدرالدین محمد،(۱۳92)، ترجمه و تفسیر الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، با تصحیح، تعلیق و مقدمه سید جلال آشتیانی، تهران: سروش. الشیرازی، صدرالدین محمد، (۱۳۴۱)، العرشیه، ترجمه غلام حسن آهنی، اصفهان: مهدوی. الشیرازی، صدرالدین محمد، (۱۴۱۹ ق)، مفاتیح الغیب، ترجمه محمد خواجوی، ج ۱-۲، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی. الشیرازی، صدرالدین محمد، (۱۳۸۰)، اسرار الآیات، یا رازهای آیات قرآن، ترجمه محمد خواجوی، تهران: مولی. الشیرازی، صدرالدین محمد، (۱۳۸۳)، شرح اصول کافی، تصحیح محمد خواجوی، ج ۱-۳، چ ۲، تهران: پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. الشیرازی، صدرالدین محمد،(۱۳۵۸)، الواردات القلبیه فی معرفه الربوبیه، ترجمه و تصحیح احمد شفیعیها، تهران: انجمن فلسفه ایران. امینی، ندا،(۱۳۹۰)، ملاحظات روانشناختی بهمنظور مسئله نفس از دیدگاه ملاصدرا، مزلو و راجرز، پایاننامه کارشناسی ارشد، ملایر: دانشگاه ملایر. باقری، خسرو، (۱۳۸۹)، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، ج ۱، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. باقری، خسرو، (۱۳۸۹)، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، ج ۲ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. بابازاده، طاهره. (۱۳۸۹). بررسی نفس از دیدگاه ملاصدرا و دلالتهای تربیتی آن، پایاننامه کارشناسی ارشد، اصفهان: دانشگاه اصفهان. بهشتی، سعید ،(۱۳۸۶)، زمینهای برای بازشناسی و نقادی فلسفه تعلیم و تربیت در جهان غرب، تهران: اطلاعات. بهشتی، سعید، (۱۳۸۹)، تأملات فلسفی در تعلیم و تربیت، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی. جوادی، محسن،(1375)، مسأله باید و هست (بحثی در رابطه با ارزش و واقع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم. حسنپور، علیرضا، (۱۳۹۱)، تحلیل انتقادی اهداف کلان تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران با نگاهی به اهداف تعلیم و تربیت از منظر ملاصدرا، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی. حاتمی، محمدرضا، (۱۳۸۲)، بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن از دیدگاه فیلسوفان اسلامی، روانشناسی و روانپزشکی، پایاننامه کارشناسی ارشد، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). خنیفر، حسین و همکاران، (1389)، مبانی تحول بنیادین نظام آموزشوپرورش، تهران: نورالثقلین. دهخدا، علیاکبر،(1372)، لغتنامه دهخدا، زیرنظر محمد معین، جعفر شهیدی، مقدمه بقلم گروهی از دانشمندان.، تهران: دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سازمان لغتنامه. رضایی، مهدی، (۱۳۹۴)، تبیین اندیشههای صدرالمتالهین شیرازی در حوزه روانشناسی فلسفی و استنتاج مدلولهای تربیتی آن، رساله دکتری، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). رضایی، مهدی، (1398)، تبیین روششناسی پژوهش استنتاجی ضرورت عقلی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، فصلنامه پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی،28(49): 85-119. شورای عالی انقلاب فرهنگی،(۱۳۹۰)، مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران. صافی، احمد، (1393)، آموزشوپرورش دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم، تهران: سمت. صمدی، علیرضا، (۱۳۹۰)، بررسی دلالتهای تربیتی و آراء فلسفی ملاصدرا بهعنوان فیلسوف مکتب اصفهان، پایاننامه کارشناسی ارشد، اهواز: دانشگاه اهواز. طوسی، محمد علی، (1380)، سیاست گذاری در نظامهای آموزشی، تهران: واحد علوم و تحقیقات. عبودیت، عبدالرسول، (۱۳۹۱)، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج ۳، تهران: سمت. عبودیت، عبدالرسول، (۱۳۸۹)، خطوط کلی حکمت متعالیه برگرفته از کتاب درآمدی به نظام حکمت صدرایی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی (ره). علم الهدی، جمیله، (۱۳۸۸)، نظریه اسلامی تعلیم و تربیت، تهران: امام صادق (ع). علم الهدی، جمیله، (۱۳۸۲)، تبیین تعلیم و تربیت اسلامی و دلالتهای آن در برنامه درسی با تأکید بر آثار ملاصدرا، رساله دکتری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس. فتحی، عباس، (۱۳۷۲)، مقایسه آراء ملاصدرا و کانت در مفهوم وجود، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران. فیاضی، غلامرضا، (۱۳۸۹)، علمالنفس فلسفی، تحقیق و تدوین، محمدتقی یوسفی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). قورچیان، نادرقلی، (1375)، برنامه ریزی ملی، منطقهای در نظامهای آموزشی، دوره دکتری، تهران: واحد علوم و تحقیقات، گروهی از نویسندگان؛ زیر نظر محمدتقی مصباحیزدی مصباحیزدی،(۱۳۹۰)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: انتشارات مدرسه. مصباحیزدی، محمدتقی، (۱۳۹۴)، شرح اسفار، تحقیق و نگارش محمدتقی سبحانی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). مصلح، جواد،(1352)،علم النفس یا روان شناسی صدرالمتالهین، تهران: دانشگاه تهران. |||
[1]. Education-shahid chamran- farhangian university-tehran- iran. Mh.rezaei@cfu.ac.ir
[3] . رک به مقاله: تبیین روش شناسی پژوهش استنتاجی ضرورت عقلی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
قرآن کریم
اتکینسون، ریتال ال و دیگران،(۱۳۸۵)، زمینه روانشناسی هیلگارد، مترجمان محمدتقی براهنی و دیگران، تهران: رشد.
الشیرازی، صدرالدین محمد،(۱۳61)،الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، ج1، ۳، 4، 5، 6، 7، 8، 9، بیروت: دار احیا التراث.
الشیرازی، صدرالدین محمد،(۱۳92)، ترجمه و تفسیر الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، با تصحیح، تعلیق و مقدمه سید جلال آشتیانی، تهران: سروش.
الشیرازی، صدرالدین محمد، (۱۳۴۱)، العرشیه، ترجمه غلام حسن آهنی، اصفهان: مهدوی.
الشیرازی، صدرالدین محمد، (۱۴۱۹ ق)، مفاتیح الغیب، ترجمه محمد خواجوی، ج ۱-۲، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی.
الشیرازی، صدرالدین محمد، (۱۳۸۰)، اسرار الآیات، یا رازهای آیات قرآن، ترجمه محمد خواجوی، تهران: مولی.
الشیرازی، صدرالدین محمد، (۱۳۸۳)، شرح اصول کافی، تصحیح محمد خواجوی، ج ۱-۳، چ ۲، تهران: پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
الشیرازی، صدرالدین محمد،(۱۳۵۸)، الواردات القلبیه فی معرفه الربوبیه، ترجمه و تصحیح احمد شفیعیها، تهران: انجمن فلسفه ایران.
امینی، ندا،(۱۳۹۰)، ملاحظات روانشناختی بهمنظور مسئله نفس از دیدگاه ملاصدرا، مزلو و راجرز، پایاننامه کارشناسی ارشد، ملایر: دانشگاه ملایر.
باقری، خسرو، (۱۳۸۹)، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، ج ۱، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
باقری، خسرو، (۱۳۸۹)، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، ج ۲ تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
بابازاده، طاهره. (۱۳۸۹). بررسی نفس از دیدگاه ملاصدرا و دلالتهای تربیتی آن، پایاننامه کارشناسی ارشد، اصفهان: دانشگاه اصفهان.
بهشتی، سعید ،(۱۳۸۶)، زمینهای برای بازشناسی و نقادی فلسفه تعلیم و تربیت در جهان غرب، تهران: اطلاعات.
بهشتی، سعید، (۱۳۸۹)، تأملات فلسفی در تعلیم و تربیت، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
جوادی، محسن،(1375)، مسأله باید و هست (بحثی در رابطه با ارزش و واقع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
حسنپور، علیرضا، (۱۳۹۱)، تحلیل انتقادی اهداف کلان تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران با نگاهی به اهداف تعلیم و تربیت از منظر ملاصدرا، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه آزاد اسلامی.
حاتمی، محمدرضا، (۱۳۸۲)، بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن از دیدگاه فیلسوفان اسلامی، روانشناسی و روانپزشکی، پایاننامه کارشناسی ارشد، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
خنیفر، حسین و همکاران، (1389)، مبانی تحول بنیادین نظام آموزشوپرورش، تهران: نورالثقلین.
دهخدا، علیاکبر،(1372)، لغتنامه دهخدا، زیرنظر محمد معین، جعفر شهیدی، مقدمه بقلم گروهی از دانشمندان.، تهران: دانشگاه تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سازمان لغتنامه.
رضایی، مهدی، (۱۳۹۴)، تبیین اندیشههای صدرالمتالهین شیرازی در حوزه روانشناسی فلسفی و استنتاج مدلولهای تربیتی آن، رساله دکتری، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
رضایی، مهدی، (1398)، تبیین روششناسی پژوهش استنتاجی ضرورت عقلی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، فصلنامه پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی،28(49): 85-119.
شورای عالی انقلاب فرهنگی،(۱۳۹۰)، مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران.
صافی، احمد، (1393)، آموزشوپرورش دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم، تهران: سمت.
صمدی، علیرضا، (۱۳۹۰)، بررسی دلالتهای تربیتی و آراء فلسفی ملاصدرا بهعنوان فیلسوف مکتب اصفهان، پایاننامه کارشناسی ارشد، اهواز: دانشگاه اهواز.
طوسی، محمد علی، (1380)، سیاست گذاری در نظامهای آموزشی، تهران: واحد علوم و تحقیقات.
عبودیت، عبدالرسول، (۱۳۹۱)، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج ۳، تهران: سمت.
عبودیت، عبدالرسول، (۱۳۸۹)، خطوط کلی حکمت متعالیه برگرفته از کتاب درآمدی به نظام حکمت صدرایی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی (ره).
علم الهدی، جمیله، (۱۳۸۸)، نظریه اسلامی تعلیم و تربیت، تهران: امام صادق (ع).
علم الهدی، جمیله، (۱۳۸۲)، تبیین تعلیم و تربیت اسلامی و دلالتهای آن در برنامه درسی با تأکید بر آثار ملاصدرا، رساله دکتری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
فتحی، عباس، (۱۳۷۲)، مقایسه آراء ملاصدرا و کانت در مفهوم وجود، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران.
فیاضی، غلامرضا، (۱۳۸۹)، علمالنفس فلسفی، تحقیق و تدوین، محمدتقی یوسفی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
قورچیان، نادرقلی، (1375)، برنامه ریزی ملی، منطقهای در نظامهای آموزشی، دوره دکتری، تهران: واحد علوم و تحقیقات،
گروهی از نویسندگان؛ زیر نظر محمدتقی مصباحیزدی مصباحیزدی،(۱۳۹۰)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: انتشارات مدرسه.
مصباحیزدی، محمدتقی، (۱۳۹۴)، شرح اسفار، تحقیق و نگارش محمدتقی سبحانی، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
مصلح، جواد،(1352)،علم النفس یا روان شناسی صدرالمتالهین، تهران: دانشگاه تهران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 54 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 23 |